۱) آزاداندیشی در ارائه آرا و دیدگاههای عقلی؛[۶۱۴] ۲) توجه به تشبیه و تمثیل؛[۶۱۵] ۳) توجه به نکات عرفانی؛ ۴) ذکر فضایل امیرالمؤمنین علیه السلام (اگرچه بسیاری از اهل سنت نیز فضایل علی علیه السلام را نقل کردهاند).
مجاهد ضمن اینکه از شاگردان برجسته ابن عباس به شمار میرفت؛ در تفسیر قرآن کریم نیز آزاد اندیش بود و تفسیر را گسترش داد.[۶۱۶] مهمترین ویژگیهای تفسیری مجاهد عبارتند از:
۲-۱- گستردگی اجتهاد و استنباط
هر چند که مجاهد از نزدیکترین اشخاص به ابن عباس به شمار میرود، امّا کمتر از دیگران حدیث از او نقل کرده است. علت اصلی کمی نقل به قدرت اجتهاد و استنباط شخصیت مجاهد برمیگردد، مجاهد به اندازهای در تفسیر قرآن کریم اجتهادش را به کار گرفت که بعضی از اندیشمندان علوم قرآنی او را از اولین کسانی به حساب آوردهاند که تفسیر عقلی قرآن کریم را پایه گذاری نمودند.[۶۱۷]
پسرش عبد الوهاب میگوید: «شخصی به پدرم گفت: آیا تو هستی که قرآن را تفسیر به رأی میکنی؟ پدرم گریست و به او گفت: بله من هستم که تفسیر را از چند ده نفر از اصحاب پیامبر آموختم.[۶۱۸]
اجتهاد مجاهد را در برخی از موارد میتوان از مخالفت با دیدگاه استادش ابن عباس به دست آورد. جریر بن حکم از قول سعید بن جبیر نقل کرده که ابن عباس درباره آیه «وَ مَنْ یقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ»[۶۱۹]، گفته است شخص وقتی که اسلام و شریعت اسلامی را شناخت و بعد از آن مؤمنی را از روی عمد کشت، جزای او جهنم است و توبهاش نیز پذیرفتنی نیست. حکم میگوید این را به مجاهد گفتم، او پاسخ داد که: «إلّا من ندم»[۶۲۰]یعنی غیر از کسی که پشیمان شود.
او در تفسیر آیه «ثُمَّ اجْعَلْ عَلی کُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءاً».[۶۲۱]گفته است: «ثمّ جعلهنّ أجزاءا علی کلّ جبل، ثمّ ادعهنّ یأتینک سعیا، کذلک یحیی اللّه الموتی، هو مثل ضربه اللّه لإبراهیم»[۶۲۲]یعنی: هر یک از آن اعضا را بر سر کوهی قرار بده، و سپس آنها را فرا بخوان، که با شتاب به سوی تو خواهند آمد و اینگونه است که خداوند مردگان را زنده میکند؛ و این مثلی است که خداوند برای ابراهیم زده است.
۲-۲-دقت در تفاوت بین واژههای متشابه
مجاهد از جمله مفسرینی به شمار میرود که نهایت دقت را در برگزیدن واژهها برای تبیین مفاهیم قرآنی به کار گرفته است. آنچه به این اقدام مجاهد ارزش ویژهای میبخشد، بیان تفاوت در بین واژههای متشابه است که ما برای روشن شدن مطلب به نمونههایی از آن اشاره میکنیم:
او در تفسیر آیه «وَ ظَلَّلْنا عَلَیکُمُ الْغَمامَ»[۶۲۳] میگوید: «لیس بالسّحاب، هو الغمام الّذی یأتی اللّه فیه یوم القیامه لم یکن إلّا لهم.»[۶۲۴]یعنی: منظور ابر نیست، بلکه آن غمامی است که خداوند متعال در روز قیامت فقط برای آنان میآورد.
در تفسیر آیه «وَ لکِنْ کُونُوا رَبَّانِیینَ»[۶۲۵] گفته است: «الربّانیون الفقهاء العلماء و هم فوق الأحبار.»[۶۲۶]یعنی: ربانیون، فقهای دانشمندی هستند که شأنیت آنها بالاتر از احبار است. در تفسیر آیه «فَلا أُقْسِمُ بِالشَّفَقِ»[۶۲۷] عوام بن حوشب گفته است: «به مجاهد گفتم: «الشّفق» او در پاسخ گفت: نگو شفق چرا که شفق از خورشید است، بلکه بگو «حمره الافق» یعنی سرخی غروب.»[۶۲۸]
در تفسیر آیه «وَ الْأَرْضِ ذاتِ الصَّدْعِ»[۶۲۹] گفت: «الصدع: مثل المأزم غیر الاودیه و غیر الجرف.»[۶۳۰]یعنی: مانند تنگهایست که بین دو کوه واقع شده است و با دره و شکاف کوه تفاوت دارد.[۶۳۱]
۲-۳- تفسیر بعضی از واژهها بر خلاف معنای مشهور آن
مجاهد در تفسیر قرآن و واژههای قرآنی همیشه از معانی نزدیک به الفاظ و مشهور آن استفاده نکرده است بلکه در برخی از اوقات معنایی که برای واژهها به کار گرفته، به حدی دور از ذهن است که مخالف با ظاهر واژه قرآنی به نظر میرسد؛ مثلا در تفسیر آیه «وَ الْوَزْنُ یوْمَئِذٍ الْحَقُ»[۶۳۲]گفت است: «الوزن: القضاء»[۶۳۳]یعنی: وزن همان قضاء است. و در تفسیر آیه «فَلا أُقْسِمُ بِمَواقِعِ النُّجُومِ»[۶۳۴] میگوید: «هو محکم القرآن.»[۶۳۵].
در تفسیر آیه «وَ النَّجْمِ إِذا هَوی»
«و النّجم: القرآن إذا نزل»[۶۳۸]یعنی: نجم به قرآن گفته میشود هنگامی که فرود میآید.
۲-۴-اهتمام به مبهمات قرآن
مجاهد اهتمام ویژهای به بیان مبهمات قرآن کریم داشته و سعیاش بر آن بوده است که انواع مبهم را در جاهای مختلف بیان کند. از بررسی کتاب «مفحمات الاقرآن فی مبهمات القرآن» سیوطی به دست میآید که مجاهد بیشتر از دیگران به مبهمات قرآن توجه داشته است، زیرا در این کتاب ۷۱ روایت از قول وی نقل شده در حالی که از قتاده ۶۸ روایت، از عکرمه ۴۰ روایت، از ابن جبیر ۲۵ روایت و از حسن ۲۲ روایت نقل شده است.
در آیه «وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَهَ»[۶۳۹] نوع درخت را مشخص کرده و گفته است «آن درخت انجیر است.» در تفسیر آیه «فَقُلْنا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِها»[۶۴۰]
رفع ابهام نموده و گفته است: «الّذی بین الکتفین»[۶۴۱]
یعنی: آن بین دو کتف است. در آیه شریفه «فَخُذْ أَرْبَعَهً مِنَ الطَّیرِ»[۶۴۲] گفته است: «الدّیک و الطّاووس و الغراب و الحمام» یعنی: آن خروس، طاووس، کلاغ و کبوتر است. همچنین در تفسیر آیه وَ قالُوا لِإِخْوانِهِمْ إِذا ضَرَبُوا فِی الْأَرْضِ[۶۴۳] گفته است: «ذلک عبد اللّه بن ابی»یعنی: آن عبد اللّه بن ابی است.
۲-۵- پرداختن به لطایف و ظرائف قرآن کریم
مجاهد تمام هم و غم خویش را در راه آموزش، ترویج و گسترش فرهنگ قرآنی به کار گرفت. وی در این ارتباط میگوید: «إستفرغ علمی القرآن» یعنی: تمام علم و آگاهی من درباره قرآن است[۶۴۴]. به همین دلیل به مسائلی درباره قرآن کریم پرداخته که کمتر مورد توجه دیگر مفسرین بوده است. به عنوان نمونه میتوان به تعداد واژههای قرآن و حروف آن به وسیله وی اشاره نمود. مجاهد گفته است: «مجموع واژههای قرآن کریم «۷۹۲۷۷» واژه[۶۴۵] و مجموع حرفهای آن «۳۱۱۰۰۰» حرف میباشد.»[۶۴۶]
۲-۶- توجه به قرائت آیات در تفسیر آنها
تبحر مجاهد در علم قرائت به اندازهای است که بعضی از اندیشمندان علوم قرآنی وی را از پایه گذاران علم قرائت به حساب آوردهاند[۶۴۷]. او درباره میزان آگاهیاش از قرائتهای قرآن میگوید: «کنت أتحدی القراء فأقرأ»[۶۴۸]یعنی: من نخست باقراء دیگر تحدی میکردم و سپس قرائت مینمودم. ظاهرا قرائت مجاهد تا زمان بیهقی به طور «مسند» نقل گردیده است، زیرا بیهقی میگوید: «من قرائت مجاهد را با سند فرا گرفتم.»[۶۴۹]
۲-۷- نقل از صحابه دیگر غیر از ابن عباس
با اینکه مجاهد ارادت ویژهای به ابن عباس داشت و تفسیر را نزد وی آموخت؛ اما مدتی از او جدا شد و تفسیر قرآن را نزد اشخاص دیگر نیز آموخت. او در جاهای متعددی به این مطلب اشاره میکند که مطالب تفسیری را از دیگران آموخته است. در جایی میگوید: «اگر از قرائت ابن مسعود آگاهی داشتم، از خیلی از سؤالاتی که از ابن عباس پرسیدم، بینیاز میشدم.» مجاهد از صحابه دیگر مانند: علی (ع)، سعد بن ابی وقاص، عبادله اربعه، سعید بن ظهیر، ابو سعید خدری، عایشه، و … روایت نقل کرده است. همچنین از صحیفه جابر بن عبد اللّه انصاری نیز حدیث گزارش کرده است.
او میگوید: «در مدینه با ابن عمر همدم شدم اما او از نقل حدیث پرهیز میکرد و تنها یک حدیث از پیامبر (ص) از وی شنیدم.» ناگفته نماند که مجاهد از روایات اهل کتاب نیز بهره برده و در نقل روایات آنها سهل گیری کرده است.[۶۵۰] هنگامی که از اعمش پرسیدند چه شده است که عدهای از تفسیر مجاهد پرهیز میکنند؟ او در پاسخ گفت: آنها دیدهاند که مجاهد از اهل کتاب زیاد روایت نقل میکند.
۲-۸-آزاد اندیشی در ارائه آرا و دیدگاههای عقلی[۶۵۱]
تشبیه و تمثیل: مجاهد گوید: آیه« وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِینَ اعْتَدَوْا مِنْکُمْ فِی السَّبْتِ فَقُلْنا لَهُمْ کُونُوا قِرَدَهً خاسِئِینَ»[۶۵۲] کنایه و تمثیل است و منظور، مسخ قلوب و دلهاست، نه مسخ قیافه و شکل و این خود ضرب المثلی است و به عنوان تمثیل و تشبیه است؛ مانند آیه … کَمَثَلِ الْحِمارِ یحْمِلُ أَسْفاراً …[۶۵۳] که مثل میباشد.[۶۵۴]
۲-۹-تفسیر عقلی
از مجاهد در تفسیر آیه «وُجُوهٌ یوْمَئِذٍ ناضِرَهٌ إِلی رَبِّها ناظِرَهٌ»[۶۵۵] نقل شده است که گفته: یعنی چهرههای شادمان در روز قیامت منتظر ثواب از طرف پرو
ردگار خویشند،[۶۵۶] نه اینکه آنان پروردگار خود را میبینند.
این نظریه از مجاهد موافق دیدگاه شیعه و معتزله[۶۵۷] و برخی از اشاعره (مانند فخر رازی)[۶۵۸] میباشد؛ اما معروف میان اشاعره، رؤیت پروردگار در آخرت است.
۳-عطاء بن ابی رباح
از فقهای نامدار مکه، از اصحاب خاص ابن عباس، شاگرد و پرورش یافته مکتب اوست. فرزندان ایشان؛ عبد الملک، عبد اللّه و عریف، از اصحاب امام باقر و امام صادق علیهما السلام بودهاند.[۶۵۹] او همان کسی است که در آخرین بیماری ابن عباس در طائف همراه با گروهی از بزرگان طائف به حضور وی آمده و حدیث امامت و ولایت را از ایشان نقل کرده است.[۶۶۰]
امام باقر علیه السلام در روایتی او را ستوده،[۶۶۱] و ابو نعیم وی را در شمار تابعانی آورده است که از امام باقر علیه السلام روایت کردهاند[۶۶۲].
برای دانلود فایل متن کامل پایان نامه به سایت 40y.ir مراجعه نمایید. |